اختلال روان تنی یا اختلال سایکوسوماتیک چیست ؟
- Home
- اختلال روان تنی یا اختلال سایکوسوماتیک چیست ؟
با دو واژه «روان» و «تن»، دردهای اختلال روان تنی به علائم فیزیکی واقعی گفته می شوند که با ذهن ایجاد می شوند.
برخلاف هیپوکندریا یا خودبیمار انگاری که بیمار مبتلا به آن دچار ترس مزمن از بیماری است و تصور می کند دردهای جزئی نشانه ای از یک بیماری سخت هستند.
افرادی که دچار دردهای اختلال روان تنی هستند، اغلب دچار دردهای جسمی واقعی و ناتوان کننده می شوند.
با این حال، پس از معاینه پزشک وجود هیچ گونه بیماری یا مشکلی تایید نمی شود و فرد کاملا سالم است.
اصطلاح رایج دردهای روانی-جسمانی، در واقع دردهای اختلال روان تنی یا سایکوسوماتیک می باشد.
درد های اختلال روان تنی دردهایی هستند که منشا روانی دارند بعبارتی دردهایی که بوسیله تنش ها و فشارهای روانی فرو داده شده یا سرکوب شده ایجاد می شوند که بصورت جسمانی خود را نشان می دهند.
بعبارتی دردهای اختلال روان تنی دردهایی هستند که بوسیله دارو درمانی بهبود پیدا نکرده اند. بعبارتی این دردها هیچ گونه منشا جسمانی ندارند.
بنابراین بسیاری از دردها یا مشکلات جسمانی که بوسیله روش های پزشکی التیام نیافته اند را می توان دردهای روان تنی نامید.
از جمله دردها و یا مشکلات جسمانی که می توان آنها را با منشا روانی نامید عبارتند از:
سردردهای تنشی، میگرن، گردن درد، حتی بسیاری از اوقات فشار خون یا دیابت نیز ممکن است بوسیله فشار روانی بروز کند. به عبارتی انواع دردها که بوسیله دارودرمانی بهبود نمی یابند.
بسیاری از اختلالات جنسی نیز از جمله اختلال روان تنی می باشند، حتی بسیاری از اوقات ریزش مو نیز منشا روانی دارد، همچنین گاهی اوقات فلج اندام که اصطلاحا” در روانشناسی آن را هیستریک می نامند منشا روانی است. و غیره.
خود بیمار انگاری با ترس دائمی از ابتلا به یک بیماری جدی و خطرناک همراه است. آیا سردرد دارید؟ شاید تومور مغزی باشد. احساس تهوع دارید؟ شاید دچار نوع وخیمی از سرطان شده اید.
این در حالی است که افراد طبیعی به این فکر می کنند که سردردشان می تواند در اثر کم آبی و تهوع آنها به خاطر چیزی باشد که خورده اند.
افرادی که دچار خود بیمار انگاری هستند از ترس دائمی رنج می برند. این ترسی است که به مراجعه مداوم به پزشک، آزمایشات مکرر ختم می شود.
افرادی که دچار این اختلال هستند بر این باورند که هر نوع علامتی می تواند نشانه اولیه یک بیماری خطرناک و مرگبار باشد و با ترس دائمی از بیماری زندگی می کنند.
این در حالی است که افرادی که دچار دردهای اختلال روان تنی هستند، دارای نشانه های واقعی بالینی هستند که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنند.
بیشتر بخوانید فیبرومیالژیا یا درد های عصبی عضلانی
درد اختلال روان تنی یا اختلال سایکو سوماتیک Psychosomatic Pain به عنوان درد روانزا psychogenic pain یا اختلال درد ناشی از استرس و اضطراب روانشناسی psychological شناخته می شود و مشخصه آن درد مزمن در بیش از یک منطقه است که چندین ماه تا چندین سال ادامه داشته باشد.
اختلال روان تنی مشخصات زیر را دارد:
– درد توسط یک وضعیت پزشکی قابل توضیح نیست.
– درد باعث ناراحتی جدی یا اختلال یا هر دو در مناطق مختلف بدن یا قابلیت های فردی میشود.
– در آغاز، قوت، تشدید و افزایش شدت علایم با عوامل روانی ایجاد می شود.
– شکایت از درد عمدی یا غیر واقعی نیست و به علت هر گونه اختلال روانی مانند خلق و خو و اختلال اضطراب یا هر شکل دیگری از اختلالات روانی ایجاد نشده است.
نمونه بسیار رایج اختلال روان تنی ، درد شدید است که عوامل روانی در تداوم و یا تشدید آنها نقش دارد بدون اینکه دلیل بدنی و فیزیکی مشخصی داشته باشد.
این اختلال میتواند بر زندگی و روابط بین فردی فرد مبتلا سایه اندازد.
در اختلال اضطراب بیماری (هیپوکندریاسیس) که نوعی از اختلال نشانه های بدنی است، فرد معتقد است دچار یک بیماری جدی است و در مورد آن مضطرب میشود حتی اگر در آن زمان، نشانه بدنی قابل توجهی نداشته باشد.
در نوع دیگر اختلال، به نام اختلال تبدیلی، یک نوع ناکارامدی بدنی، مثل فلج شدن دیده میشود که علت مشخصی هم ندارد.
علت اختلالات نشانه بدنی نامعلوم است اما ظاهراً با اختلالات اضطرابی رابطه نزدیکی دارند.
افسردگی اغلب همراه علائم جسمی متعدد است كه نزديكترین تشخيص افتراقی دراين بیماران اختلال جسمانی سازی و اختلال درد میباشد.
پژوهش ها نشان میدهد که شیوع این اختلال با افسردگی و اضطراب رابطه مستقیم دارد.
بیماران مبتلا به افسردگی اساسی حتی زمانی که تحت درمان برای بیماری طبی هستند شکایت های زیادی درباره علائم بدنی دارند.
نشانه جسمانی و اختلالات مرتبط، ریشه های تاریخی دارند و به زمان فروید و روانکاوی قدیم باز میگردد.
در آن زمان سعی میشده موارد غیر عادی به این فرض حل شوند که نشانه ها انعکاس دهنده تعارض های درونی افراد است.
البته آنها نتوانستند مبنای فیزیولوژیک برای نشانه ها پیدا کنند اما متوجه شده بودند که نشانه ها بعد از اینکه فرد هیپنوتیزم میشود و یا تحت درمان روانکاوی قرار میگیرد ناپدید میشوند و خب همین تقویت کننده این نظریه بود که مبنای علائم جسمانی روانشناختی است.
بیماران مبتلا معمولاً درگیر دردهای مزمن هستد که این دردها به مشکلات طبی مشخصی مرتبط نیستند. به عنوان مثال دردهایی شدید و مزمن در کمر یا پا تجربه میشود و شدت این دردها فعالیتهای عادی زندگی افراد را مختل میکند.
افراد مبتلا به این اختلال در مورد ظاهر خود بسیار نگران هستند و نقایصی را که در بدنشان موجود نیست تصور میکنند وجود دارد. مثلاً با اندکی ریزش مو تصور میکنند دچار مشکل طاسی شدهاند و به شدت نگران میشوند.
در دهههای اخیر به واسطه انتشار اطلاعات پزشکی و بیماریها در فضای مجازی و اینترنت، برخی افراد با جستجو در اینترنت و مشاهده اطلاعات پزشکی بیماریها، بسیاری از علایم بیماریهایی را در بدن خود تجربه میکنند.
مشخصه اختلال روان تنی، تمرکز بر یک یا چند نشانه بدنی است همراه با اضطراب و ناراحتی بارز در مورد نشانه ها که تناسبی با ماهیت یاشدت نشانه بدنی ندارد.
الف: وجود یک بیماری طبی عمومی
ب: عوامل روانی به یکی از طرق زیر روی بیماری طبی تأثیر نامطلوب میگذارد:
1. اختلالات گوارشی از انواع بیماری های اختلال روان تنی
زخمهای گوارشی اغلب به خاطر فرسایش غشاء مخاطی که در قسمت بالای روده باریک قرار دارد، اتفاق میافتد.
در افرادی که اسید معده بیش از حد ترشح میشود و یا دفاع مخاطی ضعیفی وجود دارد، احتمال ابتلا به زخمهای گوارشی بیشتر است. این اتفاق میتواند ارثی باشد؛ همچنین افرادی که دچار ضعف در روده هستند، هنگام مواجهه با شرایط استرسزا دچار زخمها و اختلالات گوارشی میشوند.
تحقیقات بسیاری نشان میدهد بروز خشم و اضطراب در افراد، ترشح اسید معده را افزایش میدهد و در نتیجه منجر به ایجاد زخمهای گوارشی میشود.
بسیاری از افرادی که در مشاغل پر اضطراب مشغول به کار هستند، به زخ معده و معده درد دچار میشوند.
2. اختلالات قلبی عروقی از جمله بیماری های اختلال روان تنی
اغلب بیماریهای قلبی عرقی بر اثر تجمع چربی در شریانهای کرنری اتفاق میافتند. گاه گرفتگی رگها مانع از خونرسانی به قلب و در نتیجه منجر به حمله قلبی و مرگ میشود.
علاوه بر عوامل جسمانی نظیر پیری، سیگار کشیدن، عوامل ارثی، کلسترول و فشار خون بالا، مجموعهای از عوامل روانی که با تیپ شخصیتی A شناخته میشود، در بروز بیماریهای قلبی عروقی نقش دارند.
افرادی که دائما نگران هستند، رقابت طلب و جاهطلب هستند و خصومت و پرخاشگری زیادی دارند، اغلب مشکلات و دردهای قلبی عروقی را به میزان زیادی تجربه میکنند.
این اختلالات زمانی شدیدتر میشوند که شخصیتهای تیپ A امکان و مهارتهای تخلیه خشم خود را نداشتهباشند.
3. اختلالات تنفسی و به ویژه آسم
از جمله بیماریهای تنفسی آسم است که در آن مجاری تنفسی به صورت منتشر مسدود و یا تنگ میشود. تنگی نفس، سرفه، خس خس کردن از جمله علائم این بیماری است.
زمانهایی که افراد دچار هیجانات روانی پیچیده و شدید میشوند، اغلب به نفس نفس میافتند و تنفس برایشان سخت میشود.
البته آسم تنها به علل روانی محدود نمیشود؛ در واقع عوامل روانی و استرسها تشدید کنندهی علل جسمانی این بیماری هستند.
4. فشار خون از جمله اختلال روان تنی
فشار خون بر اثر عوامل قلبی کلیوی و غددی اتفاق میافتد؛ اما در بسیاری موارد مشاهده شده این بیماری علت جسمانی خاصی ندارد.
افرادی که به بیماری فشار خون مبتلا میشوند، اغلب در مورد مسائل و مشکلات انعطاف ناپذیرند؛ بسیار کمالگرا هستند و به دلیل عدم تطابق تواناییها و خواستههایشان اضطراب و تنش روانی زیادی را تجربه میکنند.
البته نمیتوان نقش وراثت را در ابتلا به این بیماری نادیده گرفت اما استرس به میزان زیادی بر تشدید علائم تأثیرگذار است.
5. دردهای ستون فقرات و به ویژه دردهای کمر
علت بروز دردهای ستون فقرات و کمر میتواند دیسک، ساییدگی مهره ها، تومورهای نخاع و ستون فقرات باشد؛
این دردها علت عضوی دارند اما نوع دیگری از دردهای مربوط به ستون فقرات که اغلب در مهرههای اولیه پشت و گردن بروز پیدا میکند، منشأ روانی دارند.
اغلب افرادی که نمیتوانند خود را با محیط منطبق کنند و یا توانایی سازگاری هیجانی ندارند، به دردهای گردن و کمر مبتلا میشوند. این افراد ممکن است در دراز مدت نشانههای خلق پایین را تجربه کنند.
6. مشکلات تیروئید از جمله اختلال روان تنی
در برخی افراد استرسهای طولانی مدت و یکنواخت منجر به بروز پرکاری تیروئید میشود.
همچنین افرادی که مدام نسبت به مسائل و عقاید دیگران حالت تدافعی داشته و یا نمیتوانند تعامل و ارتباط مناسبی با محیط پیرامونی خود برقرار کنند، ممکن است مشکلات تیروئیدی را تجربه کنند.
7. اختلالات تغذیهای و خوردن
دو تا از مهمترین بیماریهای تغذیهای که هر دو علت روانی دارند، پرخوری عصبی و بیاشتهایی روانی هستند.
بیاشتهایی روانی از خود کمبینی و احساس اضافه وزن غیر واقعی نشأت میگیرد. این افراد گمان میکنند بسیار چاق هستند و به صورت مداوم از خوردن امتناع میکنند؛ اغلب وزن آنها به نصف وزن طبیعی می رسد.
در پر خوری عصبی نیز فرد تمایل به مصرف بیش از اندازه غذا دارد و مدام در حال خوردن است اما از ترس اضافه وزن با استفاده از روشهایی همچون انگشت کردن در حلق، مصرف ملین و مسهل و ورزشهای بسیار سنگین سعی در دفع موارد غذایی میکند.
بین پرخوری عصبی و افسردگی ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد. این بیماریها مشکلات فراوانی را برای فرد به وجود میآورند و درمان آنها جز از روشهای روان درمانی و مداخلات تخصصی امکان پذیر نیست.
بهترین راه ممکن برای درمان درد روان تنی بعد از تشخیص ارجاع پرونده به متخصص سلامت روان است.
اغلب بسیاری از بیماران آمادگی پذیرش این که دردی که تجربه می کنند فیزیکی نیست و علت اصلی ایجاد آن روانی است را ندارند.اما با مراجعه به یک متخصص روانشناس بسیاری از این دردهای مزمن که ریشه در روح و روان فرد دارد بهبود میابد.
یکی از تکنیکهای درمان در بیماری روان تنی فراگیری مهارت مدیریت “استرس” است، که اشخاص مبتلا میتوانند در کلاسهای آموزشی مدیریت استرس شرکت کنند.
تکنیک بعدی تکنیک کنترل اضطراب است:
این افراد میتوانند با استفاده از تکنیکهای تن آرامی یا ریلکسیشن ( آرامش پیش رونده عضلانی) و همچنین تکنیکهایی برای کنترل تنفس است.اینها باعث میشوند که سیستمهای اضطراب زا خاموش شوند.
در بررسیهای دقیقتر ممکن است بیماری اختلال روان تنی همراهی با اختلالات دیگر روانشناسی پزشکی مانند اختلالات وسواسی، افسردگی داشته باشد.
در بیشتر اوقات با درمان بیماری اصلی فرد این اختلالات نیز کنترل میشوند و اگر یک بیماری طبی برای مثال یک “بیماری مزمن” باشد در کنار آن از روان درمانی ساپورتیو یا حمایتی استفاده میشود که تواناییهایی که مریض قبلا داشته را تقویت می کنند که وی میتواند برای مدیریت استرس خود استفاده کند.
در بیماری روان تنی که تکنیکها و گفتگوها با مریض اثر گذار نباشد موارد ضروری پزشک معالج دارو تجویز می کند
talk therapy :
درمان از طریق صحبت و مشاوره با بیماران ، اغلب به بیمار در توصیف وضع موجود و پریشانی ای که باعث ایجاد آن شده و اثرات منفی ای که بر زندگی اش گذاشته و … کمک می کند.
مشاور با تایید نشانه ها و همدردی با بیمار رابطه اش را با او گسترش داده و به این صورت اثربخشی درمان شروع می شود.
Cognitive behavioral therapy:
رفتاردرمانی شناختی این شکل از روان درمانی روی افکار منفی و تحریف افکار تمرکز دارد. بلوک کردن افکار، باورهای غیر واقعی ، رفتارهایی که چرخه تفکر و احساس را تقویت می کند.
این روش به بیمار کمک می کند متوجه شود که چگونه یک فکر منفی می تواند منجر به یک علامت فیزیکی شود و چطور باید این علایم را شکست دهد.
مسکن های غیر مخدر برای مدیریت درد اختلال روان تنی :
در ابتدا می توان دوز خفیف مسکن برای مدیریت درد روان تنی تجویز نمود. با این حال مسکن اغلب عوارض جانبی طولانی مدت دارد و بیماری ممکن است برای کاهش درد از آن سوء استفاده کرده و وضعیتش را بدتر کند.
داروهای ضد افسردگی برای درمان اختلال روان تنی :
ضد دردهای استفاده شده در داروهای افسردگی اغلب به تسکین درد روان تنی کمک می کند و در نتیجه اجازه می دهد که بیمار بهتر به خواب رفته که به نوبه خود منجر به کاهش اضطراب در او می شود.
گروه درمانی برای اختلال روان تنی :
گروه درمانی عمدتا با حذف سوال ” چرا فقط من ” به اختلال پاسخ می دهد و باعث درک بهتر مشکلات و انواع مختلف آن که توسط دیگران تجربه شده ضمن این که سبب ارتقای سطح ارتباطات و اجتماعی شدن می شود.
ورزش:
ورزش منظم می تواند سبب از بین رفتن درد سایکوسوماتیک و همچنین جلوگیری از تشدید آن شود.
– تکنیک آرام سازی Relaxation Technique برای کمک به غلبه بر درد روان تنی:
تکنیک های تمدد اعصاب مختلف عبارتند از: هدایت تصور، تکنیک آرام سازی پیشرونده عضلانی و غیره. به تسکین استرس روانی و جسمی و آرام شدن ذهن و بدن کمک می کند.
روش آرام سازی پیش رونده عضلانی می تواند برای افراد مبتلا به درد بدن بسیار مفید باشد چون روی عضلات منقبض شده که در اثر تنش ماهیچه ای ایجاد شده اند تمرکز داشته و سبب رها سازی عضلانی و در نتیجه کاهش درد می شود.
– هیپنوتیزم Hypnosis برای درمان اختلالات سوماتوفرم:
روی درمان لایه های زیرین ناخودآگاه، خواسته ها یا آرزوهایی که در قالب علایم جسمانی تجلی پیدا کرده اند تمرکز دارد.
اگرچه اختلافات زیادی در مورد تکنیک هیپنوتیزم به عنوان درمان وجود دارد ولی مشخص شده است که در درمان موارد اختلالات سوماتوفرم بسیار مفید است.
Massage:
انواع مختلف تکنیک های ماساژ در بهتر شدن درد برخی از بیماران مبتلا به درد سایکوسوماتیک یا اختلالات درد موثر است.
این تکنیک ها شامل ماساژ شیروپراکتیک chiropractic (درمان از راه دستکاری در ستون مهرهها ) ، شیاتسو shiatsu ( ماساژ فشاری ) و غیره است.
Art Therapies:
هنر درمانی بر بیان احساسات با استفاده از تکنیک های هنری مختلف مثل: موزیک، نقاشی، رقص و غیره متمرکز است. هنر درمانی بدن گرا تاثیر شگفتی در درمان اختلال درد سایکوسوماتیک دارد.
رقص درمانی با بروز و بیان احساسات تاثیر زیادی داشته و اغلب باعث دگرگونی حالت روانی شده ضمن این که حرکات انجام شده در تسکین درد کمک کننده هستند.
– دیگر درمان های جایگزین برای اختلال روان تنی می تواند:
– کمپرس گرم و سرد
– پرت کردن حواس
– طب سوزنی
– طب فشاری Acupuncture and acupressure
– تحریک الکتریکی عصب Transcutaneous Electrical Nerve Stimulation (TENS )باشد.
سابقه خانوادگی اولین انگیزهای است که میتواند افراد را وادار به بررسی بیشتر کند.
اگر فرد در خانوادهای است که سابقه ابتلا به اضطراب، افسردگی و دیگر بیماریهای روانی را دارد، باید نسبت به بررسی نشانههای بیماری در خودش حساستر باشد.
گاهی هم فرد به دنبال یک اتفاق استرسزا، علائم عصبیای را از خود بروز میدهد و حتی با فروکش کردن دلایل اضطراب هم، نشانههای فیزیکیای در بدنش بروز پیدا میکند؛
نشانههایی از قبیل تنگی نفس، اضطراب مزمن، سردرد و ناراحتیهای گوارشی که با تجربه اضطراب شروع میشود و مدتی بعد از محو شدن تنشها از بین میرود، میتواند نسبت به این موضوع به فرد هشدار دهد.
گاهی به دليل استرس، ارگانی از بدن افراد دچار مشکل میشود. چون در این افراد، بیماری مزمن است، فرد باید مدتی دارودرمانی کند تا علائم حاد بدنیاش را با کمک دارو درمان کند.
اما از آنجا که نشانههای فیزیولوژیک بیماریها، بهدليل مشکلاتی در محیط زندگی فرد به وجود آمدهاند، فرد باید برای سازگاری با عوامل محیطی، درمان روانشناختی را هم آغاز کند و مدتی مشاوره بگیرد.
سلام آقای دکتر.من حدود یک ماهی اطراف گوشم حالت شوک مانند دست میداد.خودم فکر میکردم بیماری عصب سه قلو دارم.پیش بهترین دکتر ها رفتم هم ام آر آی دیدن هم معاینه کردن گفتن چیزی نیست.دکترم گفتن چون بهش فکر میکنی سراغت میاد و احتمالا سایکوسوماتیک داری.قرص دادن تا یک ماه مصرف کنم.بنظر شماهم بخاطر فکر و استرس هست؟
من شش ماهه اینجور شدم و ۲۵ سالمه و مرد مجرد هستم و کلی توی مریضی ها جستجو کردم و ازمایش کامل پزشکی دادم تا به اینجا رسیدم و تا حد خیلی خیلی زیاد مطمئن شدم که مشکل فیزیکی نیست و همش توی ذهنمه و تو شرایط های مختلف بروز میکنه و مثلا سنگینی قفسه سینه و بال بال زدن قلب یا گاهی وقتا قلب درد میگیرم و البته دنبال زمینه های ژنتیکی و مشکلات کودکی و بیش فعالی و غیره و غیره هم بودم و همیشه احساس میکردم الان قلبم وایمیسه یا سکته مغزی میکنم یا مثلا بعدا فلج میشم یا ام اس میگیرم کلا همش نا امیدی بود و مرگ و پیش هر دکتری که میرفتی احساس میکردی اونها مثل دیوونه ها تحویلت میگیرن و میگن هیچیت نیس و یه قرص ارام بخش بهت میدن بعدم میگن برو خلاصه بعد از همه این قضیه و فکر کردن به اینکه ایا من گناهکارام که اینجور بلاها سر من میاد چون این بلاها معمولا سر گناهکارا یه به خاطر گناه بزرگی که کردن سرشون میاد و خلاصه مدام به گذشته فکر میکردم ببینم من چه گناهی انجام دادم ولی دیدم گناهی که انجام ندادم هیچ قربانی گناهان دیگران شدم و فشار گناه اونهارو رو خودم احساس میکردم کلا نگران کل دنیا و مردم شده بودم و در نهایت فهمیدم که باید حواسم به خودم باشه چون شدم مثل زود پزی که همه درد ها و ناراحتی های خودشه میریزه تو خودش و بخار بیرون نمیده تا ازاد بشه خلاصه بعد از خوندن کلی مقاله روانشناسی خارجی و رفتن پیش دکتر به این نتیجه رسیدم که باید از این به بعد احساستمو توی خودم نریزم و به گونه ایی بیانشون کنم و دیگه به این فکر نکنم که مریضم چون من یه عمره از خودم مراقبت میکردم و لب به سیگار یا چیزای بد نزدم و همیشه سعی کردم تغذیه خوب و خونگی و سالم داشته باشم و سعی میکنم از این به بعد بعضی از وسواس هارو که تو دوره ی همه گیری کرونا رفته تو مغزمو کم کنم نه اینکه خودمو ول کنم و بگم هر چی میخاد پیش بیاد فقط سعی میکنم متعادل تر زندگی کنم و مثلا اگه یه اتفاقی رو نتونسم کنترلش کنم یا از حوزه اختیارات من خارج بود زیاد نگرانش نشم ، منظورم اینه که توی سبک زندگی الانم هم ورزش میکنم هم تغذیه سالم دارم و هم بهداشت رو رعایت میکنم و ماسک هم میزنم نه اینکه وسواس داشته باشم بیشتر شده یه عادت خوب برای رعایت کردن بهداشت و کلا هیچ کار بدی دیگه توی سبک زندگیم انجام نمیدم دنیارو همین جور که هست قبول کردم و با ادمای خوب که کارای خوب میکنن و امیدوار به زندگی هستن ارتباط برقرار کردم و کلا داره خوب پیش میره و دیگه دردهام تقریبا به صفر رسیده و دنیا رو بهتر و زیباتر میبینم و فقط دیگه بدی هاشو نمیبینم و سعی میکنم برای بهتر شدن و قوی تر شدن و امید به زندگی کردن بهتر هنوز هم مور مور و بعضی وقتا درد هایی دارم ولی امید دارم به خدا که اینها هم رفع بشه و محکم و امیدوا برم جلو و ایندمو با زندگی و سرزندگی بسازم نه با فکر اینکه اینده ایی ندارم و قراره نابود بشم و با توکل بر خدا این سبک زندگی رو که خیلی هم سخت بوده ساختم و دارم کم کم احساس های خوبی رو توی زندگی تجربه میکنم حتی از گذشته هم بهتر و درک و شعورم نسبت به اطراف و ادم های اطرافم بهتر شده و دیگه توی توهمات تارکم نیستم و دنیا رو روشن میبینم و ازش انرژی میگیرم و یوگا و ارامش رو هیچ وقت رها نمیکنم و اینها رو گفتم چون مثل من زیاد داره میشه و فشار های مالی به کنار فشار های روانی داره زیاد میشه و من اطرافم میبینم تا اگر کسی هم مثل من شد راه زندگیشو پیدا کنه و سالم زندگی کنه بدون غم و درد و فشار و سعی کنه مشکلاتو با توکل حل کنه به جای اینکه خودشو به مردن بزنه یا مریضی و در نهایت نتیجه گرفتم هم خوب باشم و دیگه احساستمو زیاد تو خودوم نریزم حتی با وجود اینکه تنها هستم و توی اطرافیان هیچ کی هیچ کی رو درک نمیکنه و هر کس فقط به فکر خودشه حتی بعضی دکتر هایی که پیشون رفتم هم همینجور بودن و سخن پایانی اینکه سعی کنید نگرش مثبت به زندگی ایجاد کنید حتی با وجود تمام مشکلات و عادت های سالم توی خودتون ایجاد کنید سمت اعتیاد اصلا نرید و امیدوار باشد و کمتر حساس باشید یه بدنتون و دردهاتون و سعی کنید حواس خودتون رو پرت کنید راه های اروم کردن و مدیریت استرس رو یاد بگیرید و اینکه هر روز خبرای غم انگیز از این طرف و اون طرف میاد و روی همه ما تاثیر میزاره ولی سعی کنید به شیوه درست باهاش برخود کنید و احساستون رو بروز بدید و بالاخره یه روز خوب میاد با خبرای خوب برامون مطمئن باشید.
ترو خدا اگه پیغام منو گرفتید یه راه تماس برا من بزارید